غزل ویژه از طرف خانوم مهدیه به آقای تورج

توضیحات:
خانوم مهدیه در بهمن ماه با آقای تورج آشنا شدن و در توضیحاتشون گفتن که دیوانه وار آقای تورج رو دوست دارن که این دو مورد در بیت سوم به زیبایی تصویر شده . همچنین در ادامه به این اشاره کردن که روز اولی که آقای تورج رو دیدن هرگز نمی دوستن اینقدر در کنار ایشون خوشبخت میشن که این موضوع هم در بیت چهارم اومده . ثمره این عشق زیبا دو فرزند با نام های آراد و آرسین هستن که در بیت پنجم به اونا اشاره شده ست .
این شعر یه نکته خیلی جالب و دلنشین داشت و اونم مربوط به تحویل شعر بود زمانی که خانم مهدیه خیلی عجله داشتن واسه گرفتن شعر و دکلمشون بهتره خودتون این مکالمه رو بخونید : "ShereShoma:
کی مراسم شما هست؟

Mahdieh :
مراسم چي ؟

ما مراسمي در پيش نداريم
فقط در شرف جابجايي از يك شهر به شهر ديگه اي هستيم !

ShereShoma:
منظورم این بود که به مناسبت خاصی میخواید تقدیم کنید ؟

Mahdieh :
نه
همينجوري
چون ما كه سالروز اشناييمون سه بهمن
سالروز عقدمون
سيزده اسفند
و ازدواج رسمي
پنج مرداد
و تولد ايشون آذر ماه
همگي
به اين زمان تعلق نداره

ShereShoma:
خب پس عجله نکنید واسه تقدیم کردن

Mahdieh :
چرا ؟
عمر آدمها كه مشخص نيست ؟
از كجا بدونم تا اين مناسبتها زنده ام ؟! همسرم اين روزها
نياز داره كه منو باور كنه

و بدونه چقدر دوستش دارم"

حرف زیبای خانوم مهدیه واقعا اثرگذار بود و این بی بهانه گی در عشق ورزی شون مارو تحت تاثیر زیادی قرار داد. امیدواریم همگی قدر عشق های زندگی مون رو مثل ایشون بدونیم و بی بهانه با هرچیزی که میتونیم خوشحالشون کنیم .

عشقتون پایدار زوج دوست داشتنی 💑
.
ما قافیه کردیم دل و مهر و صفا را
بر وزن کشیدیم و ستودیم وفا را
از عشق نهان در دلتان وام گرفتیم
تا اینکه سرودیم چنین شعر شمارا .